روزي از پس تنهايي دل به نگاهت بستم كه اي كاش نميبستم!!! به شانه اي تكيه كردم كه به خيالم همه تنهاييم راپر ميكرد........ غرورم رابه خاطرش شكستم وحرف دلم رادر جاده ي تنهايي فقط براي اوگفتم هرشب چشمان بي فروغم به روي ستاره هاي اسمان بستم به اميد صبح شدن وديدن ستاره ي زندگيم كه اوبود!!! براي ديدارش بي تاب وبي قرار بودم اما اوهيچ تاب وتبي نداشت ازاين بي وفايي ايينه دلم شكست وفروغ زندگيم بي نورگشت!!! اي كاش نيومده بودي........
نظرات شما عزیزان: